به گزارش میراثآریا، علیرضا قلینژاد پیربازاری معاون فناوری و کاربردیسازی پژوهشگاه ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، در این نشست با تبریک روز جهانی موزهها و هفته میراثفرهنگی، موزهها را ویترین میراثفرهنگی دانست که میراثفرهنگی در آن عرضه و جامعه و مخاطب از آن عبرت میگیرند و دانش تجربه به زندگی و مسائل امروز و سیاست گذاری برای آینده اندرکنش بسیار قوی با موضوع توسعه گره میخورد.
او با اشاره به شعار امسال شورای بینالمللی موزهها با عنوان «آینده موزهها در جوامع به سرعت در حال تغییر» تصریح کرد: در اینکه جوامع در حال تغییر هستند، شک نداریم و یکی از آنها تغییرات اقلیمی است که تمامی صورتهای زندگی ما را اعم از شخصی و اجتماعی تحت تأثیر قرار داده است.
قلینژاد افزود: بحث امروز نشست میراث ماسوله، بحثی در دو مقیاس از میراثفرهنگی است؛ اینکه ما از یک شهر تاریخی صحبت کنیم که مهمترین شهر صنعتی البرز میانی است و این شهر در کانتکسی قرار دارد که یکی از استانهای شمالی کشور با تمامی فراز و نشیبها اهمیتهایی که در کنار حوزههای تمدنی کشور دارد دارای کیفیت است، رابطه بین این ارزش ها و کیفیت ها که خرد می شود تا مقیاس یک بنای سکونتی می رسد تا مقیاسی که معماری متنوعی را در استانی مانند گیلان شکل می دهد از زندگی در دشت و ارتفاعات این مجموعه یعنی کنش متقابل در مقیاس خرد و کلان را اگر ما از زاویه میراث فرهنگی نگاه کنیم به دستاورد و فرایندی از تحلیل می رسیم که سرزمین متنوعی مانند گیلان را با همان چشم انداز می توان تحلیل کرد و زندگی زیست شایسته را در آن پیشنهاد کرد.
در ادامه آرش خدابخش معمار و نویسنده کتاب تاریخ ماسوله با اشاره به اینکه شهر ماسوله در سال ۱۳۵۴ به ثبت ملی رسیده است این پرسش را مطرح کرد که در این ۵۰ سال که از این اقدام میگذرد چه تعداد پژوهش واقعی با موضوع ماسوله انجام شده است؟
او در پاسخ به این پرسش گفت: شاید تعداد این میزان به ۱۰ عدد هم نرسد و به موازات این آمار اطلاعات، مرجع و ... نداریم که بر طبق آن آموزشی هم صورت گرفته باشد. سازمانهای مرتبط و دستاندرکاران اگر به جای خیلی فعالیتهای دیگر نظام پژوهشی را در این حوزه راه میانداختند و به دنبال آن آموزش را شکل میدادند حتما امروز ماسوله شرایط بهتری داشت.
این پژوهشگر با بیان مثالهایی در خصوص فرهنگ بومی و بافت تاریخی ماسوله تصریح کرد: بخشی از زندگی مردم ماسوله به معماری آن گره خورده که متأسفانه امروز چیزی از آن باقی نمانده؛ در جریان زلزله سال ۱۳۶۹، ۷۰درصد از بناهای ماسوله آسیب دید و متأسفانه جریان ساخت و سازهای غیر متعارف و مرمت های نامناسب افزایش یافت و اگر یک دستگاه متولی در آن زمان جلوی اینکار را میگرفت روند ساخت و سازها به این شکل به بافت تاریخی آسیب نمیرساند.
به گفته او، ریشه تمامی این رفتارهای غلط عدم انجام پژوهش، طرح پرسش و استفاده نکردن از تجربه گذشتگان است که ما چیزی برای انتقال به گذشته نداریم، در صورتیکه سه شرط کنوانسیون برای ثبت شناسایی، پژوهش و معرفی است و ما تنها در اندیشه معرفی هستیم و ثبت را یک ابزار می دانیم برای اینکه جلوی تخریب را بگیریم.
در ادامه علیرضا حسنزاده رئیس پژوهشکده مردمشناسی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه با مهم خواندن پژوهش در حوزههای میراثفرهنگی گفت: ایران نیازمند یک نوزایی پارادایمی در حوزه علم و پژوهش است.
او با اشاره به سخنان خدابخش و غفلت از انجام پژوهش در حوزه ماسوله افزود: امر پژوهش در گیلان نیز شبیه یک مرثیه است زمانیکه کنشگری دانش یک پژوهشگر نتواند برای تغییر شرایط موثر باشد آن واقعه تبدیل به یک مرثیه میشود، آنچنان که امروز ما مرثیه دار از دست رفتن میراثفرهنگی و محیط زیست هستیم.
حسنزاده در ادامه موضوع «میراث فرهنگی گیلان؛ منظر فرهنگی و میراثی آن» را به بحث نهاد که ماسوله هم در دل این موضوع قرار دارد و تصریح کرد: فرهنگ گیلان نماد چند صدایی فرهنگی است و این چند صدایی در ارتباط با محیطزیست و آیینهاخودش را نشان می دهد از جمله معماری؛ معماری ماسوله بیشک یکی از چشماندازهای پایداری منظر فرهنگی و زیستی کهن ایرانیان است و حفظ دانش بومی و یکی از نظام های معرفتی ما است.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، افزود: یعنی اگر خدای ناکرده ما ماسوله را از دست بدهیم باید بپذیریم که بخشی از نظام معرفتی خودمان را از دست داده ایم برای اینکار هم باید نگرش بومی و خارجی را در نظر بگیریم.
او اظهار کرد: اگر قرار است ماسوله، مرداب انزلی، اورامانات و ... را حفظ کنیم نیاز به یک ارتباط تعاملی در حوزه علم و نوزایی پارادایمی در قالب نظام های معرفتی چندگانه داریم و بدون این امکان زیست پایدار فرهنگی دیگر فراهم نمیشود.
انتهای پیام/

نظر شما